مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت هفتاد و ششم
زمان ارسال : ۱۳۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه
باغ مجللی بود و سراسر آراسته به گلهای سفید! ورودیاش را که پایه چراغها احاطه کرده بودند، به حوضی میرسید که دور تا دورش را گل آرایی کرده و آبنمای زیبایی را درون خود داشت. آن سوی این حوض، ورودی گنبد دار ساختمان با ستونهایی برافراشته بود که هر دو طرفش پلههایی سنگی و آراسته به گل، به طبقهی بالا راه داشتند.
اطراف ورودی باغ و چمن مصنوعیاش، دو آلاچیقِ سنگی و بلند قامت رو به روی ی
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خواهش میکنم عزیزم واقعا خوشحالم دوسش داشتی🥺بوس بهت😘
۳ ماه پیشنیلوفرسامانی
00امیدوارم پیمان هم خوشبخت بشه🥲🥺❤️
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
منم....🥲💔 خیییییلی لایق خوشبختیه
۳ ماه پیشZahra
۲۵ ساله 00وقتی گل رو پرت کرد خیلی برام سوال شد الان کی گل رو میگیره یا فریال یا ستاره ولی وقتی نامزد پیمان گرفت گریم گرفت خیلی خوب بود🥲
۳ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عزیزم🥲 واسه خود گلشن خیلی صحنهی درامی شد🥺
۳ ماه پیشایلما
11گلشن واقعا لایق همچنین جشنی بود🥲😍البته درکنارفرهادمیرزا❤️حالانوبت فریال 🥺
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی قشنگ بودن😍💚 امیدوارم فریال هم به این روز برسه😭
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
گلشن یه هیتر بسیار قوی داره که اومده پیامت رو دیس کرده... خودش بیاد اعتراف کنه😂
۴ ماه پیشرویا (فن ...)
00🙋 ♀️👍
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
@رویا@ کاملا مشخص بود😅
۴ ماه پیشمنیر
00دلم واسه فریال سوخت.
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی مظلوم شد آخرش🥺
۴ ماه پیششاپرک
۲۹ ساله 00خیلی عالی بود عزیزم.واقعا از خط به خط رمانت لذت میبرم👏👏❤️❤️ خیلی برای گلشن و فرهاد خوشحالم.به حقشون رسیدن.زندگی همه داره میفته رو روال،طفلی فریال موند بلاتکلیف🥺😔
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیلی ممنونم عزیزم😍امیدوارم همیشه لذت ببری برام باعث افتخاره💚🥰 خداروشکر عروسی این دو تا هم جور شد... ان شاالله قسمت فریال که این همه معین رو میخواد🥺
۴ ماه پیشمهلا
00زیبا بود 💜💜😍 2️⃣پارت ۵۰
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
به به ببین کی روزهی سکوتش رو شکونده😍😍😍😍😍ذوق کردم💚 بله درست گفتی پارت پنجاه😍🥰تبریک به خودم که مخاطبم انقدر حواس جمع هستش و تبریک به تو😅💚
۴ ماه پیشاسرا
00یعنی مهلاادخوب موقعی روزه سکوت شکست تبریک مهلاخانم
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دقیقا😅👌🏻
۴ ماه پیشپرنیا
00بابا دست خوش 👏👏👏
۴ ماه پیشنسترن
00خیلی زیبا بود😘
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسیییی🥰🥰💚
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00خب خب دیشب آنقدر خسته بودم فقط پارت خوندم و مسابقه خوندم شرکت کردم و خوابیدم که برنده ام نشدم😁چون دونفر زودتر جواب دادن مبارکشون باشه 😍
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مبارکشون باشه🥰💚 امیدوارم یه مسابقهی دیگه داشته باشیم و برندهمون باشی😍
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 001️⃣فکر کنم باغ تالار والا شهریار باشه🙈😍 2️⃣پارت 50 دژاوو 🙃😍
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
والا خیلی قشنگههههههه😍رویاییه ولی متاسفانه اون نبود🥺 جواب سوال دوم رو هم درست گفتی هااا ولی مهلا زودتر گفت🙈
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00جواب پریا رو دیدیم مجلل یلان که از والا قشنگ ترهههه😍😍من که تا حالا هیچ کدومشو از نزدیک ندیدم ولی میگم یلان از والا قشنگ تره😍😍و آره دیدم مهلا زودتر گفت 🙃
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اوهوم خیلی خوشگله🥰 امیدوارم بتونم یه مسابقه دیگه بذارم😍
۴ ماه پیشپرنیا
00و بیشترگلشن ک توی بهترین شب زندگیش یادچیزی ک نبایدافتاده با چین و شکن موهای شیدا همش ب پیمان فک کرد😅ولی باوجودفرهاداشتباس😒 عقد آریاییشون واقعا منم احساسی کرد مرسی مرسی ک انقد زیبا و قشنگ مینویسی
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دیگه دست خودش نبود🥲💔 این موهای شیدا هم عجب داستانی شد😂😂 خواهش میکنم عزیزدلم🥰💚امیدوارم همیشه لذت ببری
۴ ماه پیشپرنیا
00وای چقد زیبا وقشنگ وای دخترتو صحنه سازیت عالیه انگارکه فرهاد و گلشنومنم از نزدیک میدیدم توفوقالعاده ای، اگ رابطه این دوتاگوگولی پایداربودالان گل دست فریال بودچقددلم براش سوخت
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
قربونت خیلی خوشحال شدم😍😍 تو هم فوق العادهای که انقدر قشنگ دنبال میکنی و توی کامنت ها فعالی🥰
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره طفلی🥲 اصلا حس و حالش رو نداشت بره دسته گل رو بگیره💔
۴ ماه پیشآمینا
00عمارت عهد ایرانی
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خیر🙈
۴ ماه پیشPrya
00۱مراسمش عالی بود🫶🥹کامل تصورش کردم۲واقعا داشت اشکم در میومدا۳نمیدونم ولی خوشحالم که گلشن فرهادو داشت تهش..جواب مسابقه (مجلل یلان؟!)دیگه خداییش اینو قبول کن من برنده شم چون تمام تصورم اینجا بود
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
😍😍😍 بله درستههههههههه😍😍😍 خیلی خوشحالم که اونقدری تصورش کردی که متوجه لوکیشن شدی🥺💚 تبریک به خودم و تبریک به تو😍
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
همه اش با خودم می گفتم سوال سخت و بی موردیه الان بچه ها می گن این دیگه چجورشه😅 اما گفتم به هرحال لذت مسابقه به چالش بودنشه. الان خوشحالم که اولین حدس درست بود🥺💚
۴ ماه پیشPrya
00چرا من باید وسط عروسی بغضم بگیره!!؟اصن به من چه اخه..🥺🥲
۴ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چون خیلی گوگولی هستی😅💚💚
۴ ماه پیش
مرجان
00اومدم آزاده جون نظرم درباره این پارت روهم که قبلانشدبدم روبگم :آزاده جون این پارت این پارت عروسی فرهادوگلشن بااختلاف بهترررین وبه یادماندنی ترین پارت برای منه ممنون که انقدرزیبااا خلقش کردی🫠😭❤️ 🔥✨️